بازار اهر در محل تلاقی خیابان های جدید واقع بود، راسته های کوچک بازار اهر در جهت های جنوب غربی به شمال شرقی تا نزدیکی رودخانه ای که از شهر می گذشت ، قرار داشت. من ساعت ها بی هدف در بازارهای اهر پرسه می زدم و سر و صداهایی را می شنیدم و رایحه هایی که با آنها آشنا نبودم به مشامم می خورد. مغازه داران نمونه کالاهای ساخت کارخانه ها از قبیل دیگ و قابلمه و ماهی تابه را داخل یا جلوی مغازه می آویختند وقتی بازار شلوغ می شد شباهت پیدا می کرد به تونلی رنگارنگ که پر بود از انبوه زنان که قصد خرید کالا داشتند و مردانی که ... تسبیحی در دست داشتند. از کتاب ایران از نگاه یک آمریکایی
عکس و متن از صفحه فیس بوک استاد اصغر محمودآبادی عزیز
عکس و متن از صفحه فیس بوک آقای اصغر محمودآبادی
آقا رضا با معرفی نامه ای بر سینه ! در زمانی که بعد از زنده یاد خلیل نامی در اهر به روزنامه فروشی مشغول شده بود .
این عکس را از زنده یاد آقای یوسف خدادادی یکی از قدیمی ترین مطبوعاتی کاران شهرستان اهر به امانت گرفته بودم حیفم آمد آنرا به یادگار در معرض دید عموم قاطبه ملت شریف و فهیم و عاقل و بالغ و ادیب و فهمیده و عارف و ... نگذارم ! آقای ناصر شفیعی نویسنده و محقق و همچنین شهردار سابق اهر که آدم پرکار و رو راست و جدیی بود و بنابه مصلحت بسیار خوب از طرف شورای شهر اسبق شهرستان اهر به ریاست شهرداری انتخاب شده بودند و گویا بنابه دلایلی! ( من دلایلش را نمیدانم معذرت! ) هم از طرف همان شورای شهرستان سابق و به دور از مصلحت ! از کار بر کنار شدند . ما را چه به اینکارا تصویر رو حال کنید و میانسالی شهریار را هم ببینید . ایشان در زمان قبل از انقلاب نیز شهردار اهر بودند .
متن و عکس مربوط میشود به استاد شهریار و جناب ناصر شفیعی عزیز که در به یک پست در وبلاگم در سال 1386 بدون پیرایش (+)